- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از وهم قطرگی ست که در خود گمیم ما اما چو وارسیم همان قلزمیم ما
2 در خاک از هوای گل و شمع فارغیم از توسن تو طالب نقش سمیم ما
3 تمکین ما ز چرخ سبکسر به باد رفت خوش دستگاه انجمن انجمیم ما
4 مردم به کینه تشنه خون همند و بس خون می خوریم چون هم از این مردمیم ما
5 از حد گذشت شمله دستار و ریش شیخ حیران این درازی یال و دمیم ما
6 دستت ز ما بشوی مسیحا که زیر خاک آب از تف نهیب صدای قمیم ما
7 پنهان به عالمیم ز بس عین عالمیم چون قطره در روانی دریا گمیم ما
8 ما را مدد ز فیض ظهوری ست در سخن چون جام باده را تبه خوار خمیم ما
9 غالب ز هند نیست نوایی که می کشیم گویی ز اصفهان و هرات و قمیم ما