از وهم قطرگی ست که در خود گمیم از غالب دهلوی غزل 34

غالب دهلوی

آثار غالب دهلوی

غالب دهلوی

از وهم قطرگی ست که در خود گمیم ما

1 از وهم قطرگی ست که در خود گمیم ما اما چو وارسیم همان قلزمیم ما

2 در خاک از هوای گل و شمع فارغیم از توسن تو طالب نقش سمیم ما

3 تمکین ما ز چرخ سبکسر به باد رفت خوش دستگاه انجمن انجمیم ما

4 مردم به کینه تشنه خون همند و بس خون می خوریم چون هم از این مردمیم ما

5 از حد گذشت شمله دستار و ریش شیخ حیران این درازی یال و دمیم ما

6 دستت ز ما بشوی مسیحا که زیر خاک آب از تف نهیب صدای قمیم ما

7 پنهان به عالمیم ز بس عین عالمیم چون قطره در روانی دریا گمیم ما

8 ما را مدد ز فیض ظهوری ست در سخن چون جام باده را تبه خوار خمیم ما

9 غالب ز هند نیست نوایی که می کشیم گویی ز اصفهان و هرات و قمیم ما

عکس نوشته
کامنت
comment