-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل تیشهای بود که شد باعث ویرانی من
2 یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند مرگ، گرگ تو شد، ای یوسف کنعانی من
3 مه گردون ادب بودی و در خاک شدی خاک، زندان تو گشت، ای مه زندانی من
4 از ندانستن من، دزد قضا آگه بود چو تو را برد، بخندید به نادانی من
5 آن که در زیر زمین، داد سر و سامانت کاش میخورد غم بیسر و سامانی من
6 بسر خاک تو رفتم، خط پاکش خواندم آه از این خط که نوشتند به پیشانی من
7 رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی بی تو در ظلمتم، ای دیدهٔ نورانی من
8 بی تو اشک و غم و حسرت همه مهمان منند قدمی رنجه کن از مهر، به مهمانی من
9 صفحهٔ روی ز انظار، نهان میدارم تا نخوانند بر این صفحه، پریشانی من
10 دهر، بسیار چو من سربگریبان دیده است چه تفاوت کندش، سر به گریبانی من
11 عضو جمعیت حق گشتی و دیگر نخوری غم تنهائی و مهجوری و حیرانی من
12 گل و ریحان کدامین چمنت بنمودند که شکستی قفس، ای مرغ گلستانی من
13 من که قدر گهر پاک تو میدانستم ز چه مفقود شدی، ای گهر کانی من
14 من که آب تو ز سرچشمهٔ دل میدادم آب و رنگت چه شد، ای لالهٔ نعمانی من
15 من یکی مرغ غزلخوان تو بودم، چه فتاد که دگر گوش نداری به نوا خوانی من
16 گنج خود خواندیم و رفتی و بگذاشتیم ای عجب، بعد تو با کیست نگهبانی من!