بگذشت دورِ یوسف و دورانِ از وحشی بافقی غزل 53

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

بگذشت دورِ یوسف و دورانِ حُسنِ تو ست

1 بگذشت دورِ یوسف و دورانِ حُسنِ تو ست هر مصرِ دل که هست به فرمانِ حسنِ تو ست

2 بسیار سر به کنگرهٔ عشق بسته‌اند آنجا که طاق‌بندیِ ایوانِ حسنِ تو ست

3 فرمان ناز ده که در اقصای ملک عشق پروانه‌ای که هست ز دیوانِ حسنِ تو ست

4 زنجیرِ غم به گردنِ جان می‌نهد هنوز آن موی‌ها که سلسله‌جنبانِ حسنِ تو ست

5 آبش هنوز می‌رسد از رشحهٔ جگر آن سبزه‌ها که زینتِ بستانِ حسنِ تو ست

6 دانم که تا به دامنِ آخرزمان کشد دستِ نیاز من که به دامانِ حسنِ تو ست

7 تقصیر در کرشمهٔ وحشی نواز نیست هرچند دونِ مرتبهٔ شانِ حسنِ تو ست

عکس نوشته
کامنت
comment