- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زآنگه که مست عشق تو شدسیف رابهست یک کام از لب تو که صد جام از صبوح
2 ای پیک نامه ور زمن آن ماه را بگوی فی جنب شمس غرتک البدر لا یلوح
3 واین خسته فراق ترا طرفه حالتیست من ذکر کم یسرومن شوقکم ینوح
4 ای اهل دل زلعل تو کرده غذای روح مردن زعشق تو بر زنده دلان فتوح
5 از من مباش دور که وصل وفراق تست خوش همچو بسط روزی وناخوش چو قبض روح
6 گر تو بوصل وعده کنی کی کنی وفا ورمن ز عشق توبه کنم که بود نصوح
7 خستم لب تو زآنکه دلم از تو خسته بود وآنک بحکم شرع قصاص است در جروح
8 از چشم من که میدهد از ریش دل خبر اشک آنچنان برفت که خونابه از قروح
9 ارزان وزود باشد اگر عاشقی بیافت وصل ترا بملک سلیمان وعمر نوح