سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

آن دوست که من دارم وان یار از سعدی شیرازی غزل 412

غزل 412 ام از 1930 غزلیات

آن دوست که من دارم وان یار که من دانم

1 آن دوست که من دارم وان یار که من دانم شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم

2 بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر را بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم

3 ای روی دلارایت مجموعه زیبایی مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

4 دریاب که نقشی ماند از طرح وجود من چون یاد تو می‌آرم خود هیچ نمی‌مانم

5 با وصل نمی‌پیچم وز هجر نمی‌نالم حکم آن چه تو فرمایی من بنده فرمانم

6 ای خوبتر از لیلی بیم است که چون مجنون عشق تو بگرداند در کوه و بیابانم

7 یک پشت زمین دشمن گر روی به من آرند از روی تو بیزارم گر روی بگردانم

8 در دام تو محبوسم در دست تو مغلوبم وز ذوق تو مدهوشم در وصف تو حیرانم

9 دستی ز غمت بر دل پایی ز پیت در گل با این همه صبرم هست وز روی تو نتوانم

10 در خفیه همی‌نالم وین طرفه که در عالم عشاق نمی‌خسبند از ناله پنهانم

11 بینی که چه گرم آتش در سوخته می‌گیرد تو گرمتری ز آتش من سوخته تر ز آنم

12 گویند مکن سعدی جان در سر این سودا گر جان برود شاید من زنده به جانانم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن دوست که من دارم وان یار که من دانم

شاعر شعر آن دوست که من دارم وان یار که من دانم چه کسی است ؟

شاعر شعر آن دوست که من دارم وان یار که من دانم سعدی شیرازی می باشد.

شعر آن دوست که من دارم وان یار که من دانم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر آن دوست که من دارم وان یار که من دانم چیست ؟

قالب شعر آن دوست که من دارم وان یار که من دانم غزل است

مضمون اصلی شعر آن دوست که من دارم وان یار که من دانم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر