1 خود را بمحیط خطر انداز و مترس سر در ره آن نگار در باز و مترس
2 بر سوختگان دست ندارد دوزخ با آتش عشق دوست در ساز و مترس
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 در وصل تو میزنند احباب تاب هجران نماندشان بشتاب
2 بی تو جان تا بکی تواند زیست دل بیچاره چند آرد تاب
1 چراغ کلبه عاشق خیال دلدار است سری که عشق درونیست خانه تار است
2 هزار خرمن شادی به نیم جو نخرد بجان دلی که غم عشق را خریدار است
1 یک نظر مستانه کردی عاقبت عقل را دیوانه کردی عاقبت
2 با غم خود آشنای کردی مرا از خودم بیگانه کردی عاقبت
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به