1 روز باران است و ما جو می کنیم بر امید وصل دستی می زنیم
2 ابرها آبستن از دریای عشق ما ز ابر عشق هم آبستنیم
3 تو مگو مطرب نیم دستی بزن تو بیا ما خود تو را مطرب کنیم
4 روشن است آن خانه گویی آن کیست ما غلام خانههای روشنیم
5 ما حجاب آب حیوان خودیم بر سر آن آب ما چون روغنیم