- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نوروز و عید ماست که روی تو دیدهایم وز شام غم به صبح سعادت رسیدهایم
2 ای نور دیده! چهرهٔ روشن به ما نمای کز بهر دیدن تو سراپای دیدهایم
3 از آرزوی روی و لب جانفزای تو صد باز پشت دست به دندان گزیدهایم
4 بگذر دمی به ناز که دیبای روی زرد از احترام در قدمت گستریدهایم
5 از گنج وصل خویش ز بهر شفای دل تریاک ده که زهر دمادم چشیدهایم
6 از بهر پای اسب تو در دامن بصر دردانهها به خون جگر پروریدهایم
7 در زلف مشکبار تو چون حیدر ضعیف پیوستهایم، وز همه عالم بریدهایم