- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عیبی نباشد از تو که بر ما جفا رود مجنون از آستانه لیلی کجا رود
2 گر من فدای جان تو گردم دریغ نیست بسیار سر که در سر مهر و وفا رود
3 ور من گدای کوی تو باشم غریب نیست قارون اگر به خیل تو آید گدا رود
4 مجروح تیر عشق اگرش تیغ بر قفاست چون میرود ز پیش تو چشم از قفا رود
5 حیف آیدم که پای همی بر زمین نهی کاین پای لایقست که بر چشم ما رود
6 در هیچ موقفم سر گفت و شنید نیست الا در آن مقام که ذکر شما رود
7 ای هوشیار اگر به سر مست بگذری عیبش مکن که بر سر مردم قضا رود
8 ما چون نشانه پای به گل در بماندهایم خصم آن حریف نیست که تیرش خطا رود
9 ای آشنای کوی محبت صبور باش بیداد نیکوان همه بر آشنا رود
10 سعدی به در نمیکنی از سر هوای دوست در پات لازمست که خار جفا رود