بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی
بابافغانی شیرازی

روز نوروزست و دل از بابافغانی شیرازی غزل 429

غزل 429 ام از 695 غزلیات

روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز هم

1 روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز هم وه که می سوزم بدرد و داغت این نوروز هم

2 بیخودم در ناله و زاری، نه شب دانم نه روز زار می نالم شب از درد جدایی روز هم

3 باز چون خوانم دل خود را که این مرغ اسیر رام شد در حلقه ی آن زلف و دست آموز هم

4 مانده ام زان غمزه و مژگان بخاک و خون مدام خورده تیغ جان شکاف و ناوک دلدوز هم

5 مانده بودم در جدایی، گر نمی شد خضر راه آن لب جانبخش و رخسار جهان افروز هم

6 دور از آن مه روزم از شب، شب ز روزم تیره تر بخت روز افزون ندارم طالع فیروز هم

7 درد و داغ عاشقی کردی فغانی اختیار زار می‌میر از جفای گل‌رخان می‌سوز هم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز هم

شاعر شعر روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز هم چه کسی است ؟

شاعر شعر روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز هم بابافغانی شیرازی می باشد.

شعر روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز هم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز هم چیست ؟

قالب شعر روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز هم غزل است

مضمون اصلی شعر روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز هم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر