غبار نیست که بر گرد عارض از شاطرعباس صبوحی غزل 66

شاطرعباس صبوحی

آثار شاطرعباس صبوحی

شاطرعباس صبوحی

غبار نیست که بر گرد عارض ترش است این

1 غبار نیست که بر گرد عارض ترش است این گذشته پادشه حُسن گَرد لشکرش است این

2 نه خط غالیه سا دور عارض مهش است این همای حُسن پریده است و سایهٔ پرش است این

3 ستاده بر سر نعشم، گرفته دست به مژگان که این قتیل نگاه منست و خنجرش است این

4 کتاب نیست که می‌خواند آن نگار به مکتب کند حساب شهیدان خویش و دفترش است این

5 نشان آبله دیدم به روی یار بگفتم قسم به آیهٔ رحمت که اصل جوهرش است این

6 هزار مرتبه بر قبر من گذشت و نگفتا که این شهید، شهید من است و مقبرش است این

7 نظر در آینه کرد آن نگار رو با خود گفت! خوشا به حال دل عاشقی که دلبرش است این

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر