- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سوی تو عجب نیست اگر میکشدم دل من مفلس و تو گنجی و من غرقه تو ساحل
2 در محفل خاصت اگرم بار نبخشی کافیست مرا رخصت نظاره محفل
3 ما بار اقامت بچه امید گشائیم بستند رفیقان چو ازین مرحله محمل
4 آن به که نبویند بجز سوختگانش آن گل که پس از مرگ مرا میدمد از گل
5 اندیشه ام از کشته شدن نیست مبادا از خون من آلوده شود دامن قاتل
6 صد بنده ترا یافت شود همچو من آسان یک خواجه مرا یافت شود همچون تو؟ مشکل
7 دیوانه آن زلفم و از طره مشگین بر پای دلم به که گذارند سلاسل
8 عمریست بجانست طبیب باز غم هجران ایکاش شود از دم شمشیر تو بسمل