1 عادت ما نیست، رنجیدن ز کس ور بیازارد، نگوییمش به کس
2 ور برآرد دود از بنیاد ما آه آتش بار ناید یاد ما
3 ورنه ما شوریدگان در یک سجود بیخ ظالم را براندازیم، زود
4 رخصت اریابد ز ما باد سحر عالمی در دم کند زیر و زبر
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 روح بخشی، ای نسیم صبحدم خود مگر میآیی از ملک عجم
2 تازه گردید از تو درد اشتیاق میرسی گویا ز اقلیم عراق
1 لطف ازلی، نیکی هر بد خواهد هر گمره را روی به مقصد خواهد
2 گر جرم تو بیعد است، نومید مشو لطف بیحد گناه بیعد خواهد
1 یارب، تو مرا مژدهٔ وصلی برسان برهانم از این نوع و به اصلی برسان
2 تا چند از این فصل مکرر دیدن بیرون ز چهار فصل، فصلی برسان
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به