-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 همین نه در سفر آشفته تر ز سیلابم که در وطن همه سر گشته تر ز گردابم
2 چرا فریب شراب هوس خورم که چو شمع تمام عمر بیکقطره آب سیرابم
3 ز سر نهادن و از سر گذشتن است سجود به کیش من که خم تیغ اوست محرابم
4 نه رهبر و نه رفیق و نه منزلست مرا براه شوق عنان بر عنان سیلابم
5 بدست عشق یکی ساز دلخراشم من که تارم از رگ جان، نشتر است مضرابم
6 مرا ز وضع نو غفلت زیاده شد ناصح زبان بیند کز افسانه می برد خوابم
7 به بر و بحرم سرگشتگی رفیق رهست گمان برم که خس گردباد گردابم
8 اگرچه تیغ نیم روزگار دریا دل در آتشم فکند تا دمی دهد آبم
9 ز اشک و آه که یارب زیاده باد کلیم همیشه آتش سامان و سیل اسبابم