-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عیب من نیست که: در عشق تو تیمار کشم بار بر گردن من چون تو نهی بار کشم
2 بر سر خاک درت گر بودم راه شبی سرمهوارش همه در دیدهٔ بیدار کشم
3 دلم آن نیست که من بعد به کاری آید مگرش من به تمنای تو در کار کشم
4 به دهان تو، که از وی شکر اندر تنگست اگرم دست دهد قند به خروار کشم
5 هر که گل چیند از خار نباید نالید من که دل بر تو نهم جور به ناچار کشم
6 با سر زلف تو خود دست درازی نه رواست به ازآن نیست که پای بمقدار کشم؟
7 اوحدی، قصهٔ بیگانه بر یار برند من به پیش که بر جور که از یار کشم؟