-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن نه من باشم که چون میرم به تابوتم برند یا به دوش و سر خراب و مست و مبهوتم برند
2 مثل زر خالص برون آیم ز آتش، گردرو از برای آزمایش همچو یاقوتم برند
3 مشتری قوسی نهادست از برای بزم من تا بسان آفتاب از دلو در حوتم برند
4 از جوان بختی که هستم وقت پیوستن به حق ننگ دارم گر ز راه چرخ فرتوتم برند
5 بر فلک بینی صعود روح پاکم، زهره وار فیالمثل صد نوبت ار در چاه هاروتم برند
6 چون اله خویش را تقدیس کردم سالها پس مرا میزیبد ار بر قدس لاهوتم برند
7 نیستم ز آنها در آن گیتی که بر کاخ بهشت چون طفیلی از برای خرقه و قوتم برند
8 هر کجا من خوان معنی گسترم، کروبیان طرفه نبود گر به میکائیل سرغوتم برند
9 ایهاالناس، اوحدی وار الوداعی میزنم زانکه وقت آمد کزین زندان ناسوتم برند