- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا که نیست دمی روح در بدن بی تو حرام باد دگر زندگی به من بی تو
2 به جستجوی تو بعد از وفات خواهم گشت به گرد خویش چو فانوس در کفن بی تو
3 کجاست جلوه قدت که سرو در چشمم بود چو دود که برخیزد از چمن بی تو
4 ز دست کوته و بیحاصلی چه سازم پس سزد اگر زنم آتش به خویشتن بی تو
5 چه شعله سوز دیارم ز غربت افزون است چو شمع چند توان سوخت در وطن بی تو
6 ز پای تا به سرم هم چو شمع زآتش عشق بسوخت ریشه جان و گداخت تن بی تو
7 دلم تو داری و من دارم از ازل غم تو ز دست عشق مرا قفل بر دهن بی تو
8 مباد گفته قصاب بعد از این رنگین اگر رود به زبانش دمی سخن بی تو