1 نیست مانی ابر پس چون باغ ازو ارتنگ شد نیست آزر باد پس چون باغ ازو شد پرنگار
2 چون درخت گل که هر چند ابر نوروزش همی بیشتر شوید مر او را بیشتر گردد نگار
3 پیش ازین از گل گلاب آمد همی و اکنون نگر کز گلاب آید همی گل ، نادرست این روزگار
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 بهیچ در نروی تا در آن نیابی سود بهیچکس نروی تا در آن نبینی رنگ
1 فرو شکن تو مرا پشت و زلف بر مشکن بزن تیغ دلم را ، بتیغ غمزه مزن
2 چو جهد سلسله کردی ز بهر بستن من روا بود ، بزنخ بر مرا تو چاه مکن
1 سپه کشید چه از تازی و چه از بلغار چه از برانه چه از آبکند و از فاراب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **