1 گر نیست مه رخت ز چه رو از شکنج زلف هر شامگه بشکل دگر سر برآورد
2 زآه من دل آنسنگدل به تنگ آمد دلا بنال که این تیر هم بسنگ آمد
1 ای نصرّ لعمرک افسر شاهی تو جبریل فرومانده ز همراهی تو
2 اینجا که محمد رسول اللهی آگاه نیم زلی مع اللّهی تو
1 ای شاه بدرگهت پناه آوردم بر خاک درت روی سیاه آوردم
2 طاعت چو نبود بر بساط کرمت یکعمر بر هوا ره گناه آوردم
1 قاسم آن نوباوۀ باغ حسن گوهر شاداب دریای محن
2 شیر مست جام لبریز بلا تازه داماد شهید کربلا