1 گر نیست مه رخت ز چه رو از شکنج زلف هر شامگه بشکل دگر سر برآورد
2 زآه من دل آنسنگدل به تنگ آمد دلا بنال که این تیر هم بسنگ آمد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 از پس قتل خدیو مستطاب آمد از گردون یکی مشگین غراب
2 پر فرو برد اندران خون رطیب شد به یثرب باز نالان با نعیب
1 قاسم آن نوباوۀ باغ حسن گوهر شاداب دریای محن
2 شیر مست جام لبریز بلا تازه داماد شهید کربلا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به