ساقی همین نه از تو دل از اسیر شهرستانی غزل 191

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

ساقی همین نه از تو دل ما در آتش است

1 ساقی همین نه از تو دل ما در آتش است ساغر به خون نشسته و مینا در آتش است

2 روشن چراغ دیده ز یاد تو کرده ایم بر هر چه بنگریم تماشا در آتش است

3 از بسکه داغ جلوه او گشته درچمن مانند شعله سرو سراپا در آتش است

4 از پای یک خمند گل و شمع تردماغ هر کس به رنگ دیگر از آنجا در آتش است

5 یاد نگاه گرم تو شد برق خرمنم چون آه خود مرا همه اعضا در آتش است

عکس نوشته
کامنت
comment