فرحی نیست که در پهلوی از نظیری نیشابوری غزل 116

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

فرحی نیست که در پهلوی آن صد غم نیست

1 فرحی نیست که در پهلوی آن صد غم نیست روز مولود جهان کم ز شب ماتم نیست

2 همه جا تیر کمانخانه ابرو رفته ست نیش هرجاطلبی هست، ولی مرهم نیست

3 رنج از آنست که این فتنه برانگیخته اند ذل ما ز نزاع ملک و آدم نیست

4 عارفان گوش که بر پرده ساز اندازند در پس پرده شناسند که نامحرم نیست

5 به دم عیسوی و معجز روح اللهی خلق دانند که از اهل خطا مریم نیست

6 رسم ناموس جهان زود ز سر برداریم کاین علاقه به پر افسر ما محکم نیست

7 ترک دیگر نفزاییم که پشمینه فقر جز به اندازه فرق پسر ادهم نیست

8 علمی چند ز عیب دگران بردوزیم کانقدر جامه رسوایی ما معلم نیست

9 نتوان حکم خطا کرد «نظیری » به قضا حکم بر صورت امریست که آن مبهم نیست

عکس نوشته
کامنت
comment