-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زوالی نیست دست پیشتر را زدم در پرده راه هر نظر را
2 اگر سرد است اگر گرم است خونم به هر رگ بسته دست نیشتر را
3 برآید گرد اگر دریا و ازکان شکستی کی رسد آب گهر را
4 جنون نقش نگین خویش دارد نهان لوح طلسم خیر و شر را
5 پشیمانی مبارک باد تحسین بکش این مست از خود بی خبر را
6 بسی در دیده دل سیرکردم یکی دیدم سواد خیر و شر را
7 اسیر از موجه شوقی به ساحل شکستم کشتی بحر خطر را