از خارخار وصل گلم دل فگار از قدسی مشهدی غزل 71

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

از خارخار وصل گلم دل فگار نیست

1 از خارخار وصل گلم دل فگار نیست محرومی‌ام گلی‌ست کش آسیب خار نیست

2 بی‌بهره نیست چشم هوس هم ز نور حسن آیینه را به روی بد و نیک کار نیست

3 خورشید هیچکاره بود در دیار تو این عرصه بیش جلوه‌گه یک سوار نیست

4 چون آفتاب با همه صافم ز دوستی بر روی هیچ آینه از من غبار نیست

5 احوال من در آینه روشن نمی‌شود حال درون ما ز برون آشکار نیست

6 دانسته بگذرم ز خوشی‌های خود مرا دیگر دماغ ناخوشی روزگار نیست

7 جسمم غبار گشت و درآمیخت با نسیم فرسودم و هنوز ز عشقم قرار نیست

8 قدسی ز رحم نیست گرت هجر دیر کُشت داند که کشتنی بتر از انتظار نیست

عکس نوشته
کامنت
comment