1 ذرهای نیست که خورشید در او پیدا نیست قطرهای نیست درین بحر که او با ما نیست
1 آن کسانی که اهل عرفانند مبتلای بلای الوانند
1 این ساغر ما که عین آب است جامی ز شراب و پر شراب است
1 هر که بر نور رفت و باز آمد شک ندارم که او پشیمان است