بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

بیدل دهلوی
بیدل دهلوی

کلاه نیست تعین ‌که ما ز از بیدل دهلوی غزل 1810

غزل 1810 ام از 2828 غزلیات

کلاه نیست تعین ‌که ما ز سر فکنیمش

1 کلاه نیست تعین ‌که ما ز سر فکنیمش مگر به خاک نشینیم ‌کز نظر فکنیمش

2 غبار ما و منی‌ کز نفس فتاد به ‌گردن ز خانه نیست برون ‌گر برون در فکنیمش

3 مآل ‌کار ندیدیم ورنه دیدهٔ عبرت جهانش آینه دارد به خاک اگر فکنیمش

4 سری‌ که یک خم مژگان به خاک تیره نماند چو اشک شمع چه لازم ‌که با سحر فکنیمش

5 هزار حسرت‌ گفتار می‌تپد به خموشی نفس به ناله دهیم آنقدر که بر فکنیمش

6 چو شمع سر به هوا تا کجا دماغ فضولی بلندیی ‌که به پستی‌ کشد ز سر فکنیمش

7 به غیر خجلت احباب عرض شکوه چه دارد گلاب نیست‌ که بر روی یکدگر فکنیمش

8 چه ممکن است نچیند تری جبین مروت ز سر فکندن شاخی‌ که از تبر فکنیمش

9 ز ضبط ناله به دل رحم‌ کرده‌ایم وگرنه جهان ‌کجاست‌ که آتش به خشک و تر فکنیمش

10 غنیمت است دو روزی حضور پیکر خاکی جز این لباس چه پوشیم اگر ز بر فکنیمش

11 سری به سجدهٔ پیری رسانده‌ایم ‌که شاید ز نقش پا قدمی چند پیشتر فکنیمش

12 حریف دعوی دیگر کجاست جرأت بیدل به پای فیل فتد گر به پشه در فکنیمش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر کلاه نیست تعین ‌که ما ز سر فکنیمش

شاعر شعر کلاه نیست تعین ‌که ما ز سر فکنیمش چه کسی است ؟

شاعر شعر کلاه نیست تعین ‌که ما ز سر فکنیمش بیدل دهلوی می باشد.

شعر کلاه نیست تعین ‌که ما ز سر فکنیمش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر کلاه نیست تعین ‌که ما ز سر فکنیمش چیست ؟

قالب شعر کلاه نیست تعین ‌که ما ز سر فکنیمش غزل است

مضمون اصلی شعر کلاه نیست تعین ‌که ما ز سر فکنیمش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر