1 افتاده کلاه از سر و ناموسم نیست در بتکده دستانم و ناقوسم نیست
2 گر عزت و ناز رفت و گر خلوت و ساز بر هرچه بجز تو رفت افسوسم نیست
1 قرعه بر وصل زند دیده و سامانش نیست کاین خیال دید از آن چشم که حیرانش نیست
2 نرگس از گردش چشمت به شراب افتادست می پرستیست که مخمور به دورانش نیست
1 نشاط عید گدا عجب پادشا بشکست شد از معانقه چین بر رخ قبا بشکست
2 چنان به یک دگر آمیختند شیخ و ندیم که مست شیشه در آغوش پارسا بشکست
1 شرم میآید ز قاصد طفل محبوب مرا بر سر راهش بیندازید مکتوب مرا
2 دست پرورد توام ای عشق، پاس من بدار هرکه بیند از تو میداند بد و خوب مرا