1 ای چرخ مرا دلی ست بیداد پسند بیمم دهی از سنگ حوادث تا چند
2 من شیشه نیم که بشکند سنگ توام مرغ قفسم که گشتم آزاد ز بند
1 آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ
2 شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد گرهمان بر سرخونریزی مایی ، بازآ
1 عاشقِ یکرنگ را یارِ وفادار هست بندهٔ شایسته نیست ورنه خریدار هست
2 میرسدت ای پسر بر همهکس ناز کن حسن و جمالِ تو را نازِ تو در کار هست
1 در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است بر حذر باش در این راه که سر در خطر است
2 پیش از آنروز که میرم جگرم را بشکاف تا ببینی که چه خونها ز توام در جگر است