- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از آن تر شد به خون دیده دامانی که من دارم که با تردامنان یار است جانانی که من دارم
2 اگر با من چنین ماند پریشان اختلاط من ازین بدتر شود حال پریشانی که من دارم
3 ز مردم گر چه میپوشم خراش سینهٔ خود را ولی پیداست از چاک گریبانی که من دارم
4 کشم تا کی غم هجران اجل گو قصد جانم کن نمیارزد به چندین درد سر جانی که من دارم
5 مپرس از من که ویران از چه شد غمخانهات وحشی جهان ویران کند این چشم گریانی که من دارم