- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منم که تنگدلی باغ دلگشای منست بدستم آبله جام جهان نمای منست
2 رسید همرهی بخت واژگون جائی که هر که خاک رهم بود خار پای منست
3 بدستگیری افلاک احتیاجی نیست کلیم وقتم و افتادگی عصای منست
4 بخاک و خون کشدم هر کجا که سرو قدیست هر آن نهال که بالا کشد بلای منست
5 چنینکه دیدن وضع زمانه جانکاهست بدیده هرچه غبارست توتیای منست
6 طبیب از عرق شرم نسخه ها را شست ز بسکه منفعل از درد بیدوای منست
7 ز بسکه موج غمم در میان گرفته کلیم ز من کناره کند هر که آشنای منست