منم یا رب در این دولت که از سعدی شیرازی غزل 425

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

منم یا رب در این دولت که روی یار می‌بینم

1 منم یا رب در این دولت که روی یار می‌بینم فراز سرو سیمینش گلی بر بار می‌بینم

2 مگر طوبی برآمد در سرابستان جان من که بر هر شعبه‌ای مرغی شکرگفتار می‌بینم

3 مگر دنیا سر آمد کاین چنین آزاد در جنت می بی درد می‌نوشم گل بی خار می‌بینم

4 عجب دارم ز بخت خویش و هر دم در گمان افتم که مستم یا به خوابم یا جمال یار می‌بینم

5 زمین بوسیده‌ام بسیار و خدمت کرده تا اکنون لب معشوق می‌بوسم رخ دلدار می‌بینم

6 چه طاعت کرده‌ام گویی که این پاداش می‌یابم چه فرمان برده‌ام گویی که این مقدار می‌بینم

7 تویی یارا که خواب آلود بر من تاختن کردی منم یا رب که بخت خود چنین بیدار می‌بینم

8 چو خلوت با میان آمد نخواهم شمع کاشانه تمنای بهشتم نیست چون دیدار می‌بینم

9 کدام آلاله می‌بویم که مغزم عنبرآگین شد چه ریحان دسته بندم چون جهان گلزار می‌بینم

10 ز گردون نعره می‌آید که اینت بوالعجب کاری که سعدی را ز روی دوست برخوردار می‌بینم

عکس نوشته
کامنت
comment