- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منم یا رب در این دولت که روی یار میبینم فراز سرو سیمینش گلی بر بار میبینم
2 مگر طوبی برآمد در سرابستان جان من که بر هر شعبهای مرغی شکرگفتار میبینم
3 مگر دنیا سر آمد کاین چنین آزاد در جنت می بی درد مینوشم گل بی خار میبینم
4 عجب دارم ز بخت خویش و هر دم در گمان افتم که مستم یا به خوابم یا جمال یار میبینم
5 زمین بوسیدهام بسیار و خدمت کرده تا اکنون لب معشوق میبوسم رخ دلدار میبینم
6 چه طاعت کردهام گویی که این پاداش مییابم چه فرمان بردهام گویی که این مقدار میبینم
7 تویی یارا که خواب آلود بر من تاختن کردی منم یا رب که بخت خود چنین بیدار میبینم
8 چو خلوت با میان آمد نخواهم شمع کاشانه تمنای بهشتم نیست چون دیدار میبینم
9 کدام آلاله میبویم که مغزم عنبرآگین شد چه ریحان دسته بندم چون جهان گلزار میبینم
10 ز گردون نعره میآید که اینت بوالعجب کاری که سعدی را ز روی دوست برخوردار میبینم