سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

مرا از آن چه که بیرون شهر از سعدی شیرازی غزل 113

غزل 113 ام از 1930 غزلیات

مرا از آن چه که بیرون شهر صحراییست

1 مرا از آن چه که بیرون شهر صحراییست قرین دوست به هر جا که هست خوش جاییست

2 کسی که روی تو دیدست از او عجب دارم که باز در همه عمرش سر تماشاییست

3 امید وصل مدار و خیال دوست مبند گرت به خویشتن از ذکر دوست پرواییست

4 چو بر ولایت دل دست یافت لشکر عشق به دست باش که هر بامداد یغماییست

5 به بوی زلف تو با باد عیش‌ها دارم اگر چه عیب کنندم که بادپیماییست

6 فراغ صحبت دیوانگان کجا باشد تو را که هر خم مویی کمند داناییست

7 ز دست عشق تو هر جا که می‌روم دستی نهاده بر سر و خاری شکسته در پاییست

8 هزار سرو به معنی به قامتت نرسد و گر چه سرو به صورت بلندبالاییست

9 تو را که گفت که حلوا دهم به دست رقیب به دست خویشتنم زهر ده که حلواییست

10 نه خاص در سر من عشق در جهان آمد که هر سری که تو بینی رهین سوداییست

11 تو را ملامت سعدی حلال کی باشد که بر کناری و او در میان دریاییست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر مرا از آن چه که بیرون شهر صحراییست

شاعر شعر مرا از آن چه که بیرون شهر صحراییست چه کسی است ؟

شاعر شعر مرا از آن چه که بیرون شهر صحراییست سعدی شیرازی می باشد.

شعر مرا از آن چه که بیرون شهر صحراییست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر مرا از آن چه که بیرون شهر صحراییست چیست ؟

قالب شعر مرا از آن چه که بیرون شهر صحراییست غزل است

مضمون اصلی شعر مرا از آن چه که بیرون شهر صحراییست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر