این منم هر شام چون از بابافغانی شیرازی غزل 517

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

این منم هر شام چون پروانه جایی سوخته

1 این منم هر شام چون پروانه جایی سوخته کرده ترک جان شیرین در هوایی سوخته

2 راستی پروانه داند چاشنی داغ عشق کو در این آتش چو من بیدست و پایی سوخته

3 هر صباحم تازه داغی بر دل از عشق گلیست همچو آن دیوانه کش هر روز جایی سوخته

4 دوست می دارد دل من داغ های خویش را زانکه هر یک از برای دلربایی سوخته

5 دل که برگشت از من و بالاله رویان خو گرفت بینمش یکروز از داغ جدایی سوخته

6 کیست با داغ تمنایت فغانی در جهان درد پروردی اسیری بینوایی سوخته

عکس نوشته
کامنت
comment