منم و دو چشم روشن از بابافغانی شیرازی غزل 466

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن

1 منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن ز نعیم هر دو عالم در دل فراز کردن

2 قدمی بهستی خود زدنست، قصه کوته بخیال کعبه تا کی ره خود دراز کردن

3 چو تو صبح و شام خوانی بحریم وصل ما را چه ضرورتست ازین در سفر حجاز کردن

4 تو گلی و من زبویت چو نسیم صبحگاهی بچه رو توانم ای گل ز تو احتراز کردن

5 قدمی به دیده ام نه که بود نشان دولت بسر نیازمندان گذری بناز کردن

6 چه عنایتست یا رب ز پی هزار غمزه گرهی ز طاق ابرو بکرشمه باز کردن

7 چو زر از خیال لعلت منم و دلی پر آتش نفسی بزرد رویی زدن و گداز کردن

8 بنعیم هر دو عالم نکند بدل فغانی نظری بنازنینی ز سر نیاز کردن

عکس نوشته
کامنت
comment