-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 این مثل بشنو که شب دزدی عنید در بن دیوار حفره میبرید
2 نیمبیداری که او رنجور بود طقطق آهستهاش را میشنود
3 رفت بر بام و فرو آویخت سر گفت او را در چه کاری ای پدر
4 خیر باشد نیمشب چه میکنی تو کیی گفتا دهلزن ای سنی
5 در چه کاری گفت میکوبم دهل گفت کو بانگ دهل ای بوسبل
6 گفت فردا بشنوی این بانگ را نعره یا حسرتا وا ویلتا
7 آن دروغست و کژ و بر ساخته سر آن کژ را تو هم نشناخته