-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جفاکار است و خونریز آن بت بیدرد میدانم ز رنگ کار او با من چه خواهد کرد میدانم
2 چه حاجت شرح بیداد زلیخا پرسم از یوسف چو او در عاشقی مردست یا نامرد میدانم
3 زده بر آتش دل سیل خوناب جگر آبی من احوال درونم را ز آه سرد میدانم
4 زمانی از غم مشکینغزالان نیستم خالی طریق سیر مجنون بیابانگرد میدانم
5 نمیخواهم به سیل اشک شویم چهرهٔ خود را ز جولان که دارد چهرهام این گرد میدانم
6 چو دل بر تیر مژگان و کمان ابرویش بستم چه خواهد آمدن بر جانِ غمپرورد میدانم
7 فضولی راز خود در عاشقی از من نهان کردی ندانستی ز اشک آل و روی زرد میدانم