- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا دست دلم دامن دلدار گرفتهست جان در نظر یار وفادار گرفتهست
2 ترسم که جهان جمله به یکبار بسوزد کآتش ز دلم در در و دیوار گرفتهست
3 آن پیر که بد معتکف مسجد جامع امروز وطن بر در خمار گرفتهست
4 ای صیقلیان! زنگش ازین دل بزدایید کآن آینه حیف است که زنگار گرفتهست
5 گفتی که گرفتی نکنم گر بخوری می چون است که امروز دگربار گرفتهست؟
6 آن کو به همه عمر نشد عاشق رویی دق بر من مسکین گرفتار گرفتهست
7 یاران! به سر یار که در عالم معنی حیدر دلش از مردم اغیار گرفتهست