امشب از پرتو روی تو گلستان از اسیر شهرستانی غزل 67

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

امشب از پرتو روی تو گلستان اینجاست

1 امشب از پرتو روی تو گلستان اینجاست آرزو با سمنت دست و گریبان اینجاست

2 هرکه پابسته آن زلف چو زنجیرم دید گفت سرحلقه زنار پرستان اینجاست

3 دل طلبکار لبش بود که ناگه خالش خضر ره شد که لب چشمه حیوان اینجاست

عکس نوشته
کامنت
comment