خوش آن که در نظرم عارض از فضولی بغدادی غزل 131

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

خوش آن که در نظرم عارض نکوی تو باشد

1 خوش آن که در نظرم عارض نکوی تو باشد سواد چشم مرا روشنی ز روی تو باشد

2 تو قبله و مرا نیست تاب آن که زمانی بسان قبله نما دیده جز بسوی تو باشد

3 فرشته راست بیک وجه نسبتی بتو اما نه ظاهرست که آن هم بخلق و خوی تو باشد

4 بوصل تو نکنم رغبتی که در دل تنگم ز بیم هجر همان به که آرزوی تو باشد

5 خوش آن که بخت سیه را علاقه نگسلد از دل اسیر سلسله زلف مشکبوی تو باشد

6 مراست موجب شکر از تو لحظه لحظه شکایت دگر چه کار کنم به ز گفت و گوی تو باشد

7 گذشت عمر که در خاک کوی تست فضولی بدان هوس که پس از مرگ خاک کوی تو باشد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر