-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوش آنکه کنج غم خود بگلستان ندهد سرشک سرخ بصد باغ ارغوان ندهد
2 کدام گنج که در کنج خاکساری نیست رو از زمین بطلب هر چه آسمان ندهد
3 زفیض باطنی پیر جام محرومست کسیکه دست ارادت به میکشان ندهد
4 من از جفای تو رسوا شدم که تیر ستم نمی شود هدف خویش را نشان ندهد
5 مجاوران چه خبر از مسافران دارند خبر زحال دل گمشده زبان ندهد
6 زراه پرخطر عشق هیچ نیست عجب که جاده مار شود ره بکاروان ندهد
7 بنای دوستی دهر سست شد چندان که کاه پشت بدیوار این زمان ندهد
8 زرنج گرسنگی چونکه تشنگی بهتر است خوش آنکه آبرخ خویش را بنان ندهد
9 کلیم بوسه چه خواهی باین تهیدستی از آن حریف که دشنام رایگان ندهد