به این جادو و شانم از بابافغانی شیرازی غزل 229

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

به این جادو و شانم تا سر پیوند خواهد بود

1 به این جادو و شانم تا سر پیوند خواهد بود به زنجیر محبت گردنم در بند خواهد بود

2 اگر صد خوب پیش آمد ترا یاد آرم و سوزم بلا آندل که با وصل تو حاجتمند خواهد بود

3 درین مجلس بچیزی هر کسی دندان فرو برده امید ما به آن لبهای شکر خند خواهد بود

4 اگر تلخی رسد در صحبت احباب شیرین باش مکن ابرو ترش تا کی گلاب و قند خواهد بود

5 هنوزم دل تپید گر خوشتر از جان در برم آیی کجا از مژده ی قاصد دلم خرسند خواهد بود

6 نسیم پیرهن گر روضه سازد بیت احزان را همان خون در دل پیر از غم فرزند خواهد بود

7 عروس دهر هر ده روز عهدی بسته با یاری مپنداری که تا آخر به یک سوگند خواهد بود

8 وفای عمر اگر اینست سهلست آب حیوان هم بخواهد خاک شد این خسته هم تا چند خواهد بود

9 نه مرد عشق خوبانی فغانی زین هوس بازآ ملامت بشنوی گفتم ز یاران پند خواهد بود

عکس نوشته
کامنت
comment