- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گراز پلید آن بد بدنژاد که چون او سپهبد به گیتی مباد
2 به سر بر نهاد افسر دل فروز همی بود بر تخت پنجاه روز
3 ورا کشت شهران گراز سوار چو از شهر رفتند سوی شکار
4 چو او کشته شد گاه بی شاه ماند همه بهره ی مردمان آه ماند
5 بجستند از تخم شاهان بسی ندیدند از آن نامداران کسی