-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بسکه سودای تماشای تو پنهان در سر است هر سر موی مرا پرواز مژگان در سر است
2 از دل آرام سیماب جنون پرداز من چشمه آیینه را آشوب توفان در سر است
3 جذبه بی اختیارم تا کجا خواهد کشید پای در زنجیر و سودای بیابان در سر است
4 در به روی شام من صبح از شفق وا می کند مشت خاکم را هوای ابر نیسان در سر است
5 رنگ گل بال شکفتن می زند از خار من بخت آلوده را شوق گلستان در سر است
6 استخوانم را هما تعویذ عزت می کند نشئه محرومیم از خام یاران در سر است
7 سایه خاری به خاکم نشکند طرف کلاه داغ بی اقبالیم زین کج کلاهان در سر است
8 شعله رنگ سوختن می بارد از خاشاک من بر زمین افتاده او را نگهبان در سر است
9 می توانم ساخت از لخت جگر عمری کباب چون اسیرم تا می گلرنگ احسان در سر است