به حرف اهل غرض قرب و بعد از نظیری نیشابوری غزل 83

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

به حرف اهل غرض قرب و بعد ما بندست

1 به حرف اهل غرض قرب و بعد ما بندست دل شکسته ما را هزار پیوندست

2 از آن دمم که به حیرت فکنده دیدن او نگه به گوشه چشمم هنوز در بندست

3 نگه دلیر نشد تا مژه به پیش آمد حجاب اگر پر کاهست، کوه الوندست

4 دو چشم ساکن بیت الحزن به من گرید که من اسیر به معشوقم او به فرزندست

5 درازدستی حسن که گل به جیبم ریخت؟ که تا به دامنم از جیب در شکرخندست

6 به کینه جوییی افلاک عشق می بازیم که هرکه دشمن ما شد به دوست مانندست

7 نه عیب تست که بیگانه وار می گذری کسی که زود گسل نیست دیر پیوندست

8 بیا که از می پارینه تلخ کام تریم اگر تو زهر چکانی به کام ما قندست

9 همه ترانه آفاق را ز بر داریم به گوشم آن چه نمی گردد آشنا، پندست

10 «نظیری » از تو به جان کندن است لب بگشا به این قدر که بگویی بمیر خرسندست

عکس نوشته
کامنت
comment