-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شکسته شد دل و شادست جان خستهٔ ما که یار نیست جدا از دل شکستهٔ ما
2 چو روز حشر برآریم سر ز خواب اجل به روی دوست شود باز چشم بستهٔ ما
3 نشست آتش دل چهره برفروز ای شمع بود که شعله کشد آتش نشستهٔ ما
4 رمید خواب خوش از چشم ما کجاست خیال که آرمیده شود چشم خواب جستهٔ ما
5 گذشت کوکبهٔ صبح وصل و منتظریم که باز جلوه کند طالع خجستهٔ ما
6 هزار دستهٔ گل بسته شد به خون جگر نظر نکرد به گلهای دسته دستهٔ ما
7 ز خاک و خون فغانی هزار لاله دمید همین بود ز رخت باغ تازه رستهٔ ما