- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دو هفته شد که زمن یار سرگران دارد بطاقتی که ندارم مگر گمان دارد
2 نگاه گرم برویت که می تواند کرد چنین که روی ترا شرم در میان دارد
3 گر از بهشت برین دور داردم غم نیست مباد دورم از آن خاک آستان دارد
4 بیا بشکور ما ای که عافیت خواهی دیار ما نه زمین و نه آسمان دارد
5 بحیرتم که ز وادی گذشت یار و طبیب هنوز چشم بدنبال کاروان دارد