نه هفته‌ایست، نه ماهی، از اوحدی مراغه‌ای غزل 35

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

نه هفته‌ایست، نه ماهی، که رفته‌ای زبر ما

1 نه هفته‌ایست، نه ماهی، که رفته‌ای زبر ما نهفته نیست کزین غم چه دیده چشم تر ما

2 زمان ما به سر آورد درد عشق تو، جانا هنوز تا غم هجران چه آورد به سر ما؟

3 بدان کمر نرسد دست من، ولی برساند محبت تو سرشک دو دیده بر کمر ما

4 لبت که از همه گیتی پسند ماست، نگه کن که راحت همه گشت و جراحت جگر ما

5 ز ظلمت شب هجران به زحمتیم، چه بودی کز آسمان وصالی بتافتی قمر ما؟

6 ز روی خوب شکیبم نبود و صورت خوبان تو از تامل ایشان بدوختی نظر ما

7 نموده‌ای که: چو غایب شوند مهر نماند بیا، که مهر تو غایب نمی‌شود زبر ما

8 ستم ببین تو که: دیگر ز گفت و گوی رقیبان بر آستان تو ممکن نمی‌شود گذر ما

9 عجب که یاد نکردی ز اوحدی و نگفتی که: چیست حال دل این غریب پی سپرما؟

عکس نوشته
کامنت
comment