-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبها گذرد که دیده نتوانم بست مردم همه از خواب و من از فکر تو مست
2 باشد که به دست خویش خونم ریزی تا جان بدهم دامن مقصود به دست