- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بسیار سالها به سر خاک ما رود کاین آب چشمه آید و باد صبا رود
2 این پنج روزه مهلت ایام، آدمی بر خاک دیگران به تکبر چرا رود؟
3 ای دوست بر جنازهٔ دشمن چو بگذری شادی مکن که با تو همین ماجرا رود
4 دامن کشان که میرود امروز بر زمین فردا غبار کالبدش در هوا رود
5 خاکت در استخوان رود ای نفس شوخ چشم مانند سرمهدان که در او توتیا رود
6 دنیا حریف سفله و معشوق بی وفاست چون میرود هر آینه بگذار تا رود
7 این است حال تن که تو بینی به زیر خاک تا جان نازنین که بر آید کجا رود
8 بر سایبان حسن عمل اعتماد نیست سعدی مگر به سایهٔ لطف خدا رود
9 یارب مگیر بندهٔ مسکین و دست گیر کز تو کرم برآید و بر ما خطا رود