می‌نماید چند روزی شد که آزاریت از وحشی بافقی غزل 92

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

می‌نماید چند روزی شد که آزاریت هست

1 می‌نماید چند روزی شد که آزاریت هست غالبا دل در کف چون خود ستمکاریت هست

2 چونی از شاخ گلت رنگی و بویی می‌رسد یا به این خوش می‌کنی خاطر که گلزاریت هست

3 در گلستانی چو شاخ گل نمی‌جنبی ز جا می‌توان دانست کاندر پای دل خاریت هست

4 عشقبازان رازداران همند از من مپوش همچو من بی‌عزتی یا قدر و مقداریت هست

5 در طلسم دوستی کاندر تواش تأثیر نیست نسخه‌ها دارم اشارت کن اگر کاریت هست

6 چاره خود کن اگر بیچاره سوزی همچو تست وای بر جان تو گر مانند تو یاریت هست

7 بار حرمان برنتابد خاطر نازک دلان عمر من بر جان وحشی نه اگر باریت هست

عکس نوشته
کامنت
comment