قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

قصاب کاشانی
قصاب کاشانی

چند روزی شد که حیرانم نمی‌دانم از قصاب کاشانی غزل 21

غزل 21 ام از 356 غزلیات

چند روزی شد که حیرانم نمی‌دانم چرا

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 چند روزی شد که حیرانم نمی‌دانم چرا رفت بیرون از بدن جانم نمی‌دانم چرا

2 در شگفت استم که همچون صبح بی‌خود دم‌به‌دم چاک می‌گردد گریبانم نمی‌دانم چرا

3 گشته‌ام با آنکه چون ماهی شناور در سرشک در میان آب بریانم نمی‌دانم چرا

4 بدتر از این آنکه چون شب شد نمی‌گردد دمی آشنا مژگان به مژگانم نمی‌دانم چرا

5 وین از آن بدتر که در هر جا نشستم همچو شمع تا سحر گریان و سوزانم نمی‌دانم چرا

6 نه هم‌آوازی که گویم شرح دل نه همدمی همچو نی هر لحظه نالانم نمی‌دانم چرا

7 گوسفند او منم قصاب در این انتظار می‌نماید دیر قربانم نمی‌دانم چرا

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چند روزی شد که حیرانم نمی‌دانم چرا

شاعر شعر چند روزی شد که حیرانم نمی‌دانم چرا چه کسی است ؟

شاعر شعر چند روزی شد که حیرانم نمی‌دانم چرا قصاب کاشانی می باشد.

شعر چند روزی شد که حیرانم نمی‌دانم چرا در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 12 سروده شده است.

قالب شعر چند روزی شد که حیرانم نمی‌دانم چرا چیست ؟

قالب شعر چند روزی شد که حیرانم نمی‌دانم چرا غزل است

مضمون اصلی شعر چند روزی شد که حیرانم نمی‌دانم چرا چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
قصاب کاشانی

چند روزی شد که حیرانم نمی‌دانم از قصاب کاشانی غزل 21

غزل 21 ام از 356 غزلیات
بنر